خیلی وقته که نیومدم
فک کنم از آخرین پستم یه مدته طولانی میگذره اصلا حال و حوصله درستی نداشتم و هنوزم ندارم ، مشکلاته همیشگی و درگیریام، ولی چون امروز آخرین روزه تابستونه 94 بود گفتم بیام و یه پست بزارم که فراموش نکنم که تابستونم چجوری گذشت و یه یادگاری ازش نگه دارم، وقتی به نوره کمرنگه بیرون نگا میکنم و هوای خنکه اوله صبا بهم میخوره به خودم میگم که آره راست راستی پاییز از راه رسید و همین روزاست که کوههای توچالم از سفیدی برف پر شه و پنجره شمالی خونرو که باز کنم بهم لبخند بزنن، ایشالله که پاییز و زمستونه امسال پر از خیر و برکت و اتفاقای خوب باشه، کم کم خونه تکونیه شهریورم تموم شد و خونه یه حالی عوض کرد. میتونم به جرات بگم که این تابستون ...
نویسنده :
آنادمهری
15:21